سلام!
- بعد یکسال نوشتن چقدر سخته،واقعا یکسال گذشت؟!
مثل برق و باد گذشت....
-راستی سلام به دوستان عزیزِ نی نی وبلاگ!خیلی وقته گذشته نه؟شایَدم یادتون رفته من کی بودم😅
الان دارم فکر میکنم🤔تو این یکسال کلی اتفاق برام افتاد از قبول شدنم در مدرسه نمونه تا عمل کردنم
15 سالگی پرماجرایی داشتم از همون اولش🤭خب از کدومش شروع کنم🤔 اوم اول از قبولیم در مدرسه نمونه شروع میکنم
-خب اون آزمونی که برای انتخاب رشته بود،رشته ای که خودم میخواستم یعنی ریاضی فیزیک و الف آوردم.متاسفانه سال من اولین سالی بود که آموزش پرورش از این بازیا در می آورد چه بازیی حالا؟ کسایی ترازشون بالا 94 فقط میتونن در مدارس دولتی ثبت نام کنن اونایی که ترازشون 94 به پایین اگه مدرسه ظرفیت داشت قبول میکردن من ترازم 90 شده بود و 4 تا کم داشتم و مدارس دولتی منو تو اولین ثبت نام ها نمیذاشتن خبر اومد که آزمون نمونه دولتی یکم دیر برگزار میشه.این قضیه پیش اومد دلم نمیخواست مدارس غیردولتی درس بخونم تصمیم گرفتم برای نمونه بخونم و خب مطمعن بودم که قبول نمیشم با کمک خواهرم 2 هفته خوب درس خوندم و تونستم قبول بشم همون چیزی که میخواستم(:
جالب بود من نمیتونستم مدارس دولتی درس بخونم ولی نمونه قبول شدم😂 با اینکه ازش گذشته من هنوزَم باورم نمیشه قبول شدم😂😂
-تو این یکسال صاحب دو تا گربه کیوت و دوستداشتنی هم شدم که آبجی و داداشن^^
-سفیده دختره که اسمش پیشولِ مشکیه هم پسره که اسمش مشکولِ.این گربه های من مثل صاحبشون کلی دراما دارن😅❤️مخصوصا پیشول!!😂💘
-روزای بهار دوستداشتنیم داره زود میگذره و ناراحتم از اینکه نمیتونم خوب از این روزا استفاده کنم🍃
|𝗜𝗻 𝘀𝗰𝗵𝗼𝗼𝗹|
-کتابِ|تصمیم گرفتم خودم باشم|
|بهاره 15 سال و 9 ماه و 25 روز سن دارد|