حال و هوای این روزا💗💗
حال و هوای این روزا پاییزیه
هواخیلییی خوبه اینجا تا جایی که من آستین بلند میپوشم(من سرماییم آخرای شهریور پتوی کلفت میدازم روم)😆😅
دیروز رفته بودیم خونه خالم دورهمی بود همه گی جمع بودیم🤗🙂
طبق معمول من زودتر آماده شدم و رفتم بیرون منتظر شدم رفتم تو حیاط و زیر بارون قدم زدم
رفتیم خونه ی خالم با دختر خالم یکمی حرف زدمو رفتم یا نوه ی خالم که یکسال ازم کوچکیتر حرف زدم بهم گف فردا امتحان داره یعنی امروز نمیدونم خوب داده یا نه
بهش سوال دادم حل کنه اعداد بزرگ میدم میگه سخته ولی راحت بود
اول که اومدم نوه ی اون یکی خالم که عشق منه علی جون عشق خاله پرید بغلم گفت خاله بهاره بریم بازی کنیم😊
گفتم باشه خاله جون وایستا بعدا میریم
رفتیم رو سکو واسه کیمیا(نوه خالم)سوال نوشتم حل کنه
به علی گفتم الفبا بلدی گفت آره واسم گفت ولی چند تا حرف بلد بود 🙂
عزیززمممم😍
بعد گفتم اسممو بنویس اول ن نوشت بعد آو ه چسبیده نوشت با یه ۵ گفتم خاله بهاره درسته گفتم آره خاله جون درسته😄😘
من انقدعه این بچه رو دوس دارم اونم منو انقدعه دوس داره خیلیی بهم وابسته ایم ❤💖💗
مامانم گفت قراره از جمعه شب بریم بیرون قراره چادر بندازم تو محرم منو دختر خالمو کیمیا چادر میندازیم ما بیشتر با دختر خالم میریم بیرون چون ما زینبیه میریم اونا میان بخاطر همین باهم همجا میریم😊😊
💜بهاره جون ۱۳ سال و ۱ ماه و ۲۳ روز سن دارد💜