𝗕𝗮𝗵𝗮𝗿𝗲𝗕𝗮𝗵𝗮𝗿𝗲، تا این لحظه: 17 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
𝗠𝘆 𝘄𝗲𝗯𝗹𝗼𝗴𝗠𝘆 𝘄𝗲𝗯𝗹𝗼𝗴، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
𝗘𝗫𝗢.𝗟𝗘𝗫𝗢.𝗟، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

|خاطرات دختر تابستانی|

𝙇𝙞𝙫𝙞𝙣𝙜 𝙬𝙞𝙩𝙝𝙤𝙪𝙩 𝙥𝙖𝙨𝙨𝙞𝙤𝙣 𝙞𝙨 𝙡𝙞𝙠𝙚 𝙗𝙚𝙞𝙣𝙜 𝙙𝙚𝙖𝙙

سلام!

1401/2/15 16:52
نویسنده : 𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
456 بازدید
اشتراک گذاری

- بعد یکسال نوشتن چقدر سخته،واقعا یکسال گذشت؟!

مثل برق و باد گذشت....

-راستی سلام به دوستان عزیزِ نی نی وبلاگ!خیلی وقته گذشته نه؟شایَدم یادتون رفته من کی بودم😅

 الان دارم فکر میکنم🤔تو این یکسال کلی اتفاق برام افتاد از قبول شدنم در مدرسه نمونه تا عمل کردنم

15 سالگی پرماجرایی داشتم از همون اولش🤭خب از کدومش شروع کنم🤔 اوم اول از قبولیم در مدرسه نمونه شروع میکنم

-خب اون آزمونی که برای انتخاب رشته بود،رشته ای که خودم میخواستم یعنی ریاضی فیزیک و الف آوردم.متاسفانه سال من اولین سالی بود که آموزش پرورش از این بازیا در می آورد چه بازیی حالا؟ کسایی ترازشون بالا 94 فقط میتونن در مدارس دولتی ثبت نام کنن اونایی که ترازشون 94 به پایین اگه مدرسه ظرفیت داشت قبول میکردن من ترازم 90 شده بود و 4 تا کم داشتم و مدارس دولتی منو تو اولین ثبت نام ها نمیذاشتن خبر اومد که آزمون نمونه دولتی یکم دیر برگزار میشه.این قضیه پیش اومد دلم نمیخواست مدارس غیردولتی درس بخونم تصمیم گرفتم برای نمونه بخونم و خب مطمعن بودم که قبول نمیشم با کمک خواهرم 2 هفته خوب درس خوندم و تونستم قبول بشم همون چیزی که میخواستم(:

جالب بود من نمیتونستم مدارس دولتی درس بخونم ولی نمونه قبول شدم😂 با اینکه ازش گذشته من هنوزَم باورم نمیشه قبول شدم😂😂

-تو این یکسال صاحب دو تا گربه کیوت و دوستداشتنی هم شدم که آبجی و داداشن^^

-سفیده دختره که اسمش پیشولِ مشکیه هم پسره که اسمش مشکولِ.این گربه های من مثل صاحبشون کلی دراما دارن😅❤️مخصوصا پیشول!!😂💘

-روزای بهار دوستداشتنیم داره زود میگذره و ناراحتم از اینکه نمیتونم خوب از این روزا استفاده کنم🍃

|𝗜𝗻 𝘀𝗰𝗵𝗼𝗼𝗹|

-کتابِ|تصمیم گرفتم خودم باشم|

|بهاره 15 سال و 9 ماه و 25 روز سن دارد|

پسندها (12)

نظرات (7)

خاله ی مهربونخاله ی مهربون
17 اردیبهشت 01 4:25
|بهاره 15 سال و 9 ماه و 25 روز سن دارد|
|بهاره 15 سال و 9 ماه و 25 روز سن دارد|🤩
𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
پاسخ
💘
بهار
18 اردیبهشت 01 1:01
😐💔بهاره ی بوووققق برات متاسفم که نیومدییییی تا 1 سال الانم زود برگرد حس میکنم باز رفتی 

​​​​
𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
پاسخ
تو این یکسال حوصله نوشتن نداشتم
ولی
چرا تو رو یادم نمیاد💀💔
زهرا‌بانوزهرا‌بانو
18 اردیبهشت 01 18:12
وای بهاره جونم خوش برگشتی
واقعا دوتا گربه داری؟ خوش به حالت! من از گربه ها وحشتناک میترسم. آخه هیچ تصوری ازشون ندارم. ولی تصمیم گرفتم یکی که گربه خونگی گرفت برم بهش دست بزنم، شاید ترسم بریزه.
خیلی خوشحال شدم پستتو دیدم عزیزم
امیدوارم همیشه حالت خوب باشه و دلت شاد
𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
پاسخ
مرسی زهرای عزیزم💚
من اوایلش خیلی از گربه های میترسیدم از وقتی با دوتا گربم اشنا شدم اصلا نمیترسم اوایلش میترسی عادیه
موجودات کیوتین🥺💗
ممنون تو هم همینطور^^

21 اردیبهشت 01 20:28
دقیقا چرا باید یادت بیاد؟ من فقط میشنماست و با وبت آشنام دقیقا کامل باهات آشنا نیستم... 😑💔
 
𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
پاسخ
پس بیا باهم آشنا شیم^^
♡fatemeh♡♡fatemeh♡
7 خرداد 01 18:11
uwu😍😭
بهاره قشنگم اینجاااااااااااست 😍😭❤️
 
𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
پاسخ
سنییبخمننکسمنی
چطوررری؟؟💕:>
♡fatemeh♡♡fatemeh♡
7 خرداد 01 18:13
خیلی خوشحال شدم اینکه بعد مدت ها اومدم و دیدم تلگراف دادی و تازه پست هم گذاشتی *-*😍
فایتینگ میگم بهت دوست من امیدوارم یه عالمه لحظه های قشنگ قشنگ تجربه کنی )
𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
پاسخ
منم همینطوووووووووور💖
مرسی مهربونم(((((:✨
♡fatemeh♡♡fatemeh♡
7 خرداد 01 18:14
تازه آمینو هم نبودی فکر کنم چون خودم بعد حدودا یه سال رفتم نصب کردم و دیدم خیلی وقته که نرفتی اونجا 🙂
گرچه دوباره باز حذفش کردم برنامه رو 😂💔
انی وی ولکام بک کیوتییی🌼
𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
پاسخ
آره من خودم هی نصب حذفش میکنم
چون خیلی خلوت شده!!جو مثل قبل نداره
دوستای خودم از جمله تو تون بازه زمانی که میومدم نبودین بعد امتحانا ممکنه دوباره نصبش کنم
گومایو^^💗