🌹حال و هوای این روزا به وقت آبان🌹
خب خب سلامی گرم به دوستان گل نی نی وبلاگ میکنم💝
خب ما دیروز نرفتیم مدرسه و مدرسه رو پیچونیدم و خونه موندیم😎😍
دیروز مامانی و بابایی رفتن پیش خواهری گنبد
اخه اجی جونم پانسیون میمونه تو مدرسه😢
دلم براش تنگ میشه وقتی میره😢
بعضی موقع ها میگم خوبه نیسته😆😆
خب مامان جون گفت میای منم گفت حال ندارم بیام 😖
گفت باشه پس رو خونه مامان بزرگت
خب ماهم راهی به خانه ی مامان بزرگ جون شدیم
اونجا زندایی بود که از کربلا برگشته بود💝🌹
زیارتت قبول زندایی جون💖💖💖
اینم سوغاتی زندایی جون👇👇
اون کیف سوغاتی زندایی جونه
اون جا سوئیچیه اسما جون بهم کادو داده بود
اون تیرماهی ام کیمیا جون دختر خالم که مثل خواهرمه بهم دادتش😍😍
اینم مهر و تسبیح و خاک کربلاس
اینم از بیرون عکس بد شد ببخشید🤗🤗
امروز حوصله نداشتم داشتم تو حیاط آهنگ moon lovers گوش میدادم همراه با بازی کردن با اسکیت که یدفعه ای دیدم یه کفشدوزک رو لباسمه سریع ازش عکس گرفتم😎
اینارو که گرفتم آفتاب زد تو چشم خوب ندیدم ولی عجب عکسی شده ها😅😅
اینم از انارمون😋😋😋
چه بزرگ شده😎😎😎
خب هیچ خب ی ندارم از اینه چهارشنبه هفته بعد امتحان ریاضی دارم و انشالله نمره خوبی بگیرم چش ریحانه دربیارم
😎😄
خب امیدوارم هفته خوبی در انتظارم باشه
امیدوارم همه خوشحال و سرحال باشین
فعلا دوستان😍😍🤗🤗
💝بهاره جون ۱۳ سال و ۳ ماه و ۲۴ روز سن دارد💝