💖💜آخرین جلسه کلاس زبان💜💖
آه بلاخره کلاسمون تموم شد🤗😊
ایولللل❤💖💖💗💜
دیگه تموم شد ولی تو چن هفته ی دیگه شروع میشهه😭😒
خب تو کلاس هیچ اتفاق خاصی نیوفتاد امین که گفت چرا هدفونتو نیاوردی(اسم دوستم امینه اس بهش میگم امین خخخ)من گفتم تو ماشینه😁
گف اههه واقعا که😒😐
من:😂😂😂
بعدش امینه گوشی آورده بود چن تا سلفی گرفتیم منو صابر (صابره اونیکی دوستم)کیمی(کیمیا🤗)و تینا که اصن ازش خوشم نمیاد چجوری صابر و امین باهاش دوستن نمدونم والاا
کلن خیلی خوش گذشت با فرشته و ماریه و دورناو آیدا و صبا نشستیم حرف زدیم صابره و امینه و تینا انور بودن
آخر کلاس آقای شیخی اوند گفت از ساعت ۱ نصف شب تا یه هفته فرصت دارین امتحان بدیم اگه خراب کنین یبار دیگه بدین 💖منو امینه از خوشحالی بال دروآوردیم😄😄
این عکسای خوشگل تو ماشین گرفتم😁😁
از امشب قراره بریم بیرون با مامان جون و خاله جونا و دختر خاله هاا💖
آبجی نمیاد😔
ولی عب نداره با دختر خاله ها کیف میکنیم.قراره عاشورا رو با خاله و دختر خاله هام برم چون مامانم خسته میشه
عکسای امشب که رفتم و آپلود میکنم
منتظر باشین
💖بهاره جون ۱۳ سال و ۱ ماه و ۲۶ روز💖