𝗕𝗮𝗵𝗮𝗿𝗲𝗕𝗮𝗵𝗮𝗿𝗲، تا این لحظه: 17 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره
𝗠𝘆 𝘄𝗲𝗯𝗹𝗼𝗴𝗠𝘆 𝘄𝗲𝗯𝗹𝗼𝗴، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
𝗘𝗫𝗢.𝗟𝗘𝗫𝗢.𝗟، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

|خاطرات دختر تابستانی|

𝙇𝙞𝙫𝙞𝙣𝙜 𝙬𝙞𝙩𝙝𝙤𝙪𝙩 𝙥𝙖𝙨𝙨𝙞𝙤𝙣 𝙞𝙨 𝙡𝙞𝙠𝙚 𝙗𝙚𝙞𝙣𝙜 𝙙𝙚𝙖𝙙

💖💜آخرین جلسه کلاس زبان💜💖

آه بلاخره کلاسمون تموم شد🤗😊 ایولللل❤💖💖💗💜 دیگه تموم شد ولی تو چن هفته ی دیگه شروع میشهه😭😒 خب تو کلاس هیچ اتفاق خاصی نیوفتاد امین که گفت چرا هدفونتو نیاوردی(اسم دوستم امینه اس بهش میگم امین خخخ)من گفتم تو ماشینه😁 گف اههه واقعا که😒😐 من:😂😂😂 بعدش امینه گوشی آورده بود چن تا سلفی گرفتیم منو صابر (صابره اونیکی دوستم)کیمی(کیمیا🤗)و تینا که اصن ازش خوشم نمیاد چجوری صابر و امین باهاش دوستن نمدونم والاا کلن خیلی خوش گذشت با فرشته و ماریه و دورناو آیدا و صبا نشستیم حرف زدیم صابره و امینه و تینا انور بودن آخر کلاس آقای شیخی اوند گفت از ساعت ۱ نصف شب تا یه هفته فرصت دارین امتحان بدیم اگه خراب کنین یب...
16 شهريور 1398

💖💖لوازم مدرسم💖💖

سلام بچه ها منم بالاخره لوازم تحریرم و کفشمامو گرفتم البته چند تا چیز دیگه مونده بعدا میگرم بریم سراغ عکس ها:)   این کلاسور و دفترمه این دوتا رو گرفتم آخه معلوم نیس چی بگیرم بعدا اول سال میگن😁   این جامدادی و خودکارا و مدادو پاکنمه به علاوه عینکمو پیکسل هام جامدادی و از کندوان گرفتم به عنوان سوغاتی مامی گفت برا امسالت اینم عینکمه💖 با پیکسل هام از قبل داشتمشون قراره سفارش بدم باز بگیرم😁😍 اونیکی پیکسلم پسره آیدوله ولی آیدول مورد علاقم نیست ولی به عنوان فن دوسش دارم اونیکی ماه تولدمه❤😁   این کفشمه دوس داشتم قرمزشو بگیرم ولی سیاه شو داشت ...
14 شهريور 1398

حال و هوای این روزا💗💗

  حال و هوای این روزا پاییزیه هواخیلییی خوبه اینجا تا جایی که من آستین بلند میپوشم(من سرماییم آخرای شهریور پتوی کلفت میدازم روم)😆😅 دیروز رفته بودیم خونه خالم دورهمی بود همه گی جمع بودیم🤗🙂 طبق معمول من زودتر آماده شدم و رفتم بیرون منتظر شدم رفتم تو حیاط و زیر بارون قدم زدم رفتیم خونه ی خالم با دختر خالم یکمی حرف زدمو رفتم یا نوه ی خالم که یکسال ازم کوچکیتر حرف زدم بهم گف فردا امتحان داره یعنی امروز نمیدونم خوب داده یا نه بهش سوال دادم حل کنه اعداد بزرگ میدم میگه سخته ولی راحت بود اول که اومدم نوه ی اون یکی خالم که عشق منه علی جون عشق خاله پرید بغلم گفت خاله بهاره بریم بازی کنیم😊 ...
13 شهريور 1398

باران...چشم هارابایدشست:)

  چشمها را بايد شست جور ديگر بايد ديد چترها را بايد بست زير باران بايد رفت فکر را خاطره را زير باران بايد برد‌ با همه مردم شهر زير باران بايد رفت دوست را زير باران بايد ديد‌ عشق را زير باران بايد جست هر کجا هستم٬باشم‌ آسمان مال من است پنجره٬‌فکر٬‌هوا‌٬عشق‌ زمين مال من است چشمها را بايد شست جور ديگر بايد ديد چترها را بايد بست زير باران بايد رفت   شاعر: سهراب سپهری امروز تو شهرمون باران اومد هوا از قبلم خنک شد هوا اینجا خیلییی عالیه انگار پاییزه پاییز زودتر بیا... ...
10 شهريور 1398

♡♡__محرم از راه رسید__♡♡

محرم از راه رسید...         ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد، بر دل فاطمه داغ عالم شد. فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض میکنم.       بی حسین بن علی احساس پیری می کنم نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟ گفتم از آینه ی دل گردگیری می کنم       عشق یعنی خیمه های سوخته عشق یعنی حاجی بیت الحرام دل بریدن ها وحج ناتمام عشق یعنی غربت نور دوعین عشق یعنی گریه برقبر حسین عشق را گویم فقط در یک کلام یا اباالفضل وحسین و والسلام   😭ت...
10 شهريور 1398

...بوی ماه مهر...

      بلاخره مهر کم کم میاد و من از بیکاری در میام امسال سال جدیدی و آغاز میکنم امسال به کلاس هشتم میرم  خیلییی زود گذشت انگار همین دیروز بوده که با فرم جدید پا به مدرسه جدید میزاشتم دلم برای روز های کلاس هفتمم تنگ شده دلم میخواد باز تو اون روزا باشم کاشکی کاشکی اونروزا برگردن 😢 ولی برنمیگردن ولی با شروع سال جدید میتونیم حال و هوای همون روزا کلاس هفتمو داشته باشیم و خوشحال باشیم 😍   مدرسه واقعا خوبه نمیدونم شماها چرا ازش بدتون میاد(البته بعضیا)من لحظه شماری میکنم تا باز شدن مدرسه 25 روز مانده تا به شروع مدرسهههه:))))))))) منم وسطای سال از مدرسه بدم میاد ولی ا...
6 شهريور 1398

___school____مدرسه____♡

  خب خب بلاخره ۱ شهریور شدو پست ماهم کمتر شد شاید بعد از خیلی کم پست بزارم دیگه باید خودمون عادت بدیم که تو مدرسه اینا دستمون نباشن😆😆 نمیدونم الان وقت خالی گیر اوردم الان پست بزارم:*) وااای دلم برا دوس تنگ شده زنگ میزنم بهشون میگن بهاره دلم پقدر برات تنگ شده من هی میگمMe too:((( دلم برای شیطونی کردن تو مدرسه و خبرچینی کردن بچه به معاونا رو (البته بعضی ها که کار بد میکنن میگیما ما اونجوری نیستیم) دلم برای بوی کتابا تنگ شده دلم برا کتابخونمون تنگ شده که اونجا کار میکردیم و خوش میگذروندیم تولد میگرفتیم بازی میکردیم تو حیاط رو زمین میشینمو حرف میزنیم و کرانچی میخوریم😁😁...
1 شهريور 1398
1034 21 10 ادامه مطلب

:^Frind__دوست__صمیمی:^

  A friend is like a star that twinkles and glows Or maybe like the ocean that gently flows دوست مانند ستاره ای است که چشمک می زند و می درخشد یا شبیه اقیانوسی که به آرامی جریان دارد A friend is like gold that you should treasure And take care of forever and ever دوست مانند طلایی است که تو باید آن را همچون گنجینه ای نگه داری و تا ابد و برای همیشه مراقبش باشی     😍😍عاشقتممم دوست گلممم😍😍 My best frind Sara❤💙 ...
29 مرداد 1398