𝗕𝗮𝗵𝗮𝗿𝗲𝗕𝗮𝗵𝗮𝗿𝗲، تا این لحظه: 17 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره
𝗠𝘆 𝘄𝗲𝗯𝗹𝗼𝗴𝗠𝘆 𝘄𝗲𝗯𝗹𝗼𝗴، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
𝗘𝗫𝗢.𝗟𝗘𝗫𝗢.𝗟، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

|خاطرات دختر تابستانی|

𝙇𝙞𝙫𝙞𝙣𝙜 𝙬𝙞𝙩𝙝𝙤𝙪𝙩 𝙥𝙖𝙨𝙨𝙞𝙤𝙣 𝙞𝙨 𝙡𝙞𝙠𝙚 𝙗𝙚𝙞𝙣𝙜 𝙙𝙚𝙖𝙙

یــلــداتــونــ مــبــارکـــ....

ســلــامــ بــچــه هــا یــلــداتــونــ مــبـــارکــ 😉 الان اومدم تبریک بگم پست بعدی حتما از دیشب میزارم دیشب خیلی خوش گذشت دیشب خونه حمید دایی رفتیم برای شب یلدا شب بسیاارر خوبی بود.دیشب تولد دایی جون و دامادش بود امروز من بیدار نشدم برم مدرسه خخخ خب فعلا تا پست بعدی   ...
1 دی 1398

تعطیلی!!

آخ جوون❤❤❤💖💖💖💖 تعطیلی پشت تعطیلی از اونجایی که من شنبه نرفتم یکشنبه تا چهارشنبه تعطیل شد😂😉 آخ جوون❤❤ از بیکاری گفتم فیلم میبینم🤗🤗😂😂 قرار بود فردا امتحان شفایی زبان به علاوه ریاضی بدیم😒😂😆 که نشد.... خب تبریک به دوستان گلستانی عزیز❤ که فرداهم تعطیلن💖😉 خب شب خوش دوستان خواب های ناز ببینید بای بای! ...
19 آذر 1398

🌨آخرین جلسه کلاس زبان به همراه دوستان😉🌨

باران فقط قطرات آب نیست باران، عشق آسمان برای زمین است آن ها هرگز همدیگر را ملاقات نکردند اما عشق را اینگونه برای هم می فرستند از عشق طبیعت لذت ببر! ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ سلام بچه ها خوبین؟ امیدوارم حالتون خوب باشه😍 من که خداروشکر سرما خوردگیم رفع شد😚🤗 آخیش راحت شدم از دست این آویزش بینی ها😅😅 امروز آخرین جلسه کلاس زبانمون بود در فصلی بسیار زیبا فصل عاشقی❤ فصل پاییز! بود:> من که خوشحال بودم چون چن وقتی از دسش خلاص میشدم😆 امروز بیشتر بچه ها نیومده بودن😶 منم که ماسک زده رفته بودم😔🤒 چون هنوز یکمی سرما خوردگی تو وجودم هس🤗☺ دبیر مون کتاب کار...
19 آذر 1398

سرماخوردگی!!!

سلام این روزا سرماخوردگی شدید دارم... از چهارشنبه هفته پیش سرماخوردگیم بدتر شد فک کنم از اون روزیکه رفتیم مسابقه من بدن درد گرفتم سرما خوردم دیشب تب کرده بودم ولی مامانی جون یه شله پخت داد بهم بخورم دستش درد نکنه خیلی خوشمزه بود من همیشه سرما میخورم با کلن مریض میشم اشتهام کم میشه امروزکه نرفتم مدرسه مامانی گفت بمون خونه من تا ساعت یک خواب بودم:>>> رفتم طبقع پایینمون بابام برگشته بود حانیه ابجیم گفت زنده ای؟ 😂😂 گفتم آره زندم:)) بابام گفت به خبر خوب گفتم چیه گفت از امروز ظهر تا ظهر سه شنبه مدارس تعطیلن 😀 من از خوشحالی بال د...
16 آذر 1398

🌺❤پاییز_آذر❤🌺

پاییز قشنگ و زیبا ماه آذر مگه چی داشت که اونو سپردی تو باز به دل زمستون سرد ماه آذر خیلی زیباست، اما تو دادی به سرما که بگیری انتقامت از همون گرمای پارسال ماه آذر، ماه دوست داشتنی من بود تنها ماهی بود که همه وجودم رو خوب میفهمید تنها ماهی که، منو با زمستون آشنا میکرد. تنها ماهی که زندگی رو به من هدیه داد. تنها ماهی که، مرا فهمید مرا درک کرد مرا امیدوار کرد مرا از مرگ نجات داد مرا از ترس درونی حفظ کرد مرا عاشق زندگی کرد. تنها ماهی که از من، در برابر مرگ حمایت کرد. ماه آذر خیلی زیباست، برگای روی زمینش، خستۀ خسته اند. درختاش همه دلشکسته اند. سلام بچه ها خوبین؟ امیدوارم حالتون خوبه باشه و ا...
8 آذر 1398

❤زمستان❤پاییز💙برف💙باران💙

دو تکه رخت ریخته بر صندلی یادآور برهنگی توست سوراخ جا بخاری که به روی زمستان بستی شاید بهار آینده راه عروج ماست تا نیلگونه ها گر قصه ی قدیمی یادت باشد این رختخواب قالیچه ی سلیمان خواهد شد آن جا اگر بخواهم که در برت گیرم لازم نکرده دست بسایم به جسم تو فصلی مقدر است زمستان برای عشق چون در بهار بذر زمستان شکفتنی است ای طوقه های بازیچه ای اسب های چوبی ای یشه های گمشده ی عطر آن جا که ژاله یاد گل سرخ را بیدار می کند جای سؤال نیست وقتی که هر مراسم تدفین تکثیر خستگی است ما معنی زمانه ی بی عشق را همراه عاشقان که گذشتند با پرسشی جدید تغییر می دهیم مثل ظهور دخترک چارقد گلی با روح ژاله وارش با کفش های چرخدارش آن سوی ش...
3 آذر 1398

:)رفیق__Friend:)

معجزه ای وجود دارد که دوستی نامیده می شود و در میان دل اقامت دارد ؛ شما نمی دانید که چگونه بوجود می آید و چگونه آغاز می شود اما شادمانی که برایتان به ارمغان می آورد همیشه موهبتی خاص می بخشد و شما متوجه می شوید که دوستی ارزشمندترین نعمت خداوند است ! 💐بهاره جون ۱۳ سال و ۳ ماه و ۲۵ روز سن دارد💐     ...
16 آبان 1398

🌹حال و هوای این روزا به وقت آبان🌹

خب خب سلامی گرم به دوستان گل نی نی وبلاگ میکنم💝 خب ما دیروز نرفتیم مدرسه و مدرسه رو پیچونیدم و خونه موندیم😎😍 دیروز مامانی و بابایی رفتن پیش خواهری گنبد اخه اجی جونم پانسیون میمونه تو مدرسه😢 دلم براش تنگ میشه وقتی میره😢 بعضی موقع ها میگم خوبه نیسته😆😆 خب مامان جون گفت میای منم گفت حال ندارم بیام 😖 گفت باشه پس رو خونه مامان بزرگت خب ماهم راهی به خانه ی مامان بزرگ جون شدیم اونجا زندایی بود که از کربلا برگشته بود💝🌹 زیارتت قبول زندایی جون💖💖💖 اینم سوغاتی زندایی جون👇👇 اون کیف سوغاتی زندایی جونه اون جا سوئیچیه اسما جون بهم کادو داده بود اون ت...
15 آبان 1398

روز دانش آموز مبارک:)البته با تاخیر:>

  سلااام بچه ها خوبین خوشی سلامتین🤩 من که عالییم چون امروز مدرسه نرفتم😎 خب از دیروز بگم براتون که به مامی گرامی میخوای راهپیمایی 13 آبان گفت برو از اون موقعی که فهمید از روبه رو آموزش پرورشه تا مصلی گفت نع😐 گفتم مامییییییی گفت فقط مراقب خودت باش🤗 خب ما فرداش شد(دیروز)زنگ اول ریاضی داشتیم با خانم برزعلی عزیززز و گرااامی😘 ساعت 9:30 سوار اتوبوس شدیم رفتیم با فاطی و زهرا و سحرو رومین و ملی و اسی خداروشکر گروهمون باهم بود😆من خیلیییی استرس داشتم چون اولین راهپیمایی بود که میرفتم دوست ملی و اسی گرفتم از اونور با دوستم دست فاطی فشارمیدادم خیلی استرس داشتم فک میکردم اتفاق بدی قرار...
14 آبان 1398